« شاخ های شیطان بر بلندای مسجدالحرام »
میدان بزرگ رو به روی کاخ سفید در واشینگتن، میدان ساختمان بزرگ واتیکان، پاریس، لندن، برزیل و صدها نقطة دیگر جهان، نمونههایی از این ستون را به نمایش گذاشتهاند. حضور این نماد در هر کجای جهان نشان دهندة حضور و سلطة فراماسونرها بر مقدورات و مقدّرات آن سرزمین است. در کشورهایی همچون ترکیه و مصر هم که برای مدّتهایی طولانی فراماسونرها زمام امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در اختیار داشته و دارند، این نماد مقدّس ماسونی خود را مینماید. در ایران خودمان هم نمونههایی از این ستون را تا سال 1357 قد برافراشته داشتیم.
چند سال قبل، در سفری به فرانسه، در منطقة مدرن و نوساز پاریس، بنای رفیع دروازهای شکل شیشهای را ملاحظه کردم. البتّه شما هم از دیدار نمونة کاملی از آن بینصیب نماندهاید. طیّ سه چهار سال اخیر دو نمونة بزرگ از برجهای دروازهای شکل شیشهای را در حاشیة غربی بزرگراه مدرّس ساختهاند. بر تپّههای معروف عبّاس آباد. جالب اینجاست که در این دروازهها که از اتّفاق، دولتی هم هستند، هرم معروف چشم جهانبین All seeing eye را هم ساختهاند. این واقعه را به حساب هر کس میخواهید بگذارید با خودتان. به هر روی نمادها و نمادسازها کار خود را میکنند. بگذریم!
از «شاخهای شیطان» قد برافراشته بر فراز مسجدالحرام میگفتم. بخش انتهایی و بالای دو بال این بنا که ابلیسک بلند مزیّن به ساعت بزرگی را در خود جای دادهاند، به شکل بخش انتهایی بالهای خفّاش ساخته شدهاند.
چنان که عرض کردم، قرار است این بنا و بالهای شیطانیاش در سال 2012 م. افتتاح شود.
افتتاح برج در 21 دسامبر 2012 م، ارتباط این برج را با فاجعة پیشبینی و اعلام شده توسط غربیها در سال 2012 م. نشان میدهد. در آثار متعدّد و فراوانی که طیّ سالهای اخیر دربارة فاجعة جهانی در سال 2012 م. ساخته شده و پهنة وسیعی از سینما و حتّی مستندات تلویزیونی آمریکایی و اروپایی را اشغال کرده، این سال را سال ظهور مسیح دجّال یا همان مسیح دروغین اعلام کردهاند. عدد 11، عدد مقدّس فراماسونرهاست. قراینی حکایت از این دارد که سران مجامع مخفی، کمر همّت بستهاند تا با زمینهسازی ذهنی و تبلیغات گسترده، وقوع حوادثی در ابعاد جهانی را در سال 2012 محتوم، مقدور و پیشبینی شده معرّفی کنند. هم اینک در اثر ساخت مجموعههایی از مستندات تلویزیونی، میلیونها نفر در آمریکا و اروپا چشم به این سال دوختهاند و با نگرانی روزها را میشمارند. آنها حتّی به مردم القا کردهاند این تاریخ و واقعة مصیبت باری که بخش عمدهای از جهان را نابود خواهد کرد، توسط اقوام مایا و توسط پیشگویانی چون نوستر آداموس که از اتّفاق خودش در زمرة کابالیستها است، پیشگویی شده است.
آنچه برای ما مسلّم است، آن است که، غرب و سران مجامع مخفی شیطانپرست و فراماسونر که اداره و کنترل جهان را عهده دارند، برای اجرای آخرین بخش از پروژة نظم نوین جهانی یا همان جهان تک حکومتی شیطانی، عجولانه در پی نمادسازی و اقدام پیشدستانهاند و با مدد گرفتن از نیروهای غیر ارگانیک، ماوراء الطّبیعهای ابلیسی و جنّی، خود را مهیّای اقدامی در ابعاد جهانی برای نابودی مستضعفان و اسلام کردهاند.
مسیحیّت و سایر مذاهب محرّف در این میان جایگاهی ندارند؛ زیرا مسیحیّت و کانونهای بزرگ مسیحی و از جمله کلیسای کاتولیک تمام عیار در اختیار همین کانونهای قدرت است و سران این کانون به ظاهر مذهبی از اعضای اصلی مجامع مخفیاند و بازیگران بخشهایی از سناریوی طرّاحی شده هستند.
حساب مستضعفان مسیحی و روحانیان مستقل را باید از این کانون جدا دانست.
تنها اسلام، مسلمانان، کعبه و بزرگترین کانون شیعی؛ یعنی ایران اسلامی است که به عنوان مزاحم و آخرین بازماندههای دینداری در برابر مجامع مخفی و کانونهای قدرت شیطانی ایستاده است.
سازندة فیلم 2012 م. در فیلمش و در هنگام به تصویر کشیدن فاجعة جهانی، نشان میدهد که همة بناها و کانونهای مذهبی مسیحی، بودایی و غیره منهدم و از بین میرود، امّا، همو از ترس اعتراض و عکس العمل مسلمانان از به تصویر کشیدن ویران شدن کعبه خودداری کرده بود.
بزرگترین مأموریّت وهّابیون تا سال 2012 م. به اجرا در خواهد آمد، تا این سال، همة نشانهها، نمادها و سوابق مسلمانان سلف و اهل بیت(ع) در امّ القرای اسلامی نابود خواهد شد و در غیبت همة سنّتهای اسلامی که در اثر بدعتهای سلفی و شرکآلود خواندن آن سنّتها از میان مسلمانان رخ بربسته، در بنای اصلی «مسجدالحرام و مسجد النّبی» نیز در تیررس تیرهای زهرآلود ماسونی و شیطانی از جمله ابراج البیت، کارکردهای خود را از دست خواهد داد تا فراماسونری جهانی یا همان دجّال آخرالزّمان به راحتی بتواند حکومت جهانی شیطان را مستقر نماید. هر کس میتواند به اقتضای گرایش و حسّاسیت خود به نوعی و از وجهی به ابراج البیت بنگرد.
این بنا، مسجدالحرام، کعبه و طواف را تحت الشّعاع خود قرار میدهد. برج اصلی با ارتفاع 595 متر در کنار شش برج بزرگ مسکونی، که جملگی متعلّق به «مجموعة بن لادن» هستند. حتّی اجازه نمیدهد شما تصویری از مسجدالحرام، گلدستهها و پهنای آسمان داشته باشید.
سکوت سازمانهای جهانی بیوجه نیست. آنها جملگی تحت مدیریّت سازمانهای ماسونی عمل میکنند. یونسکو به عنوان یکی از بازوهای اصلی و فرهنگی فراماسونری جهانی قابل شناسایی است و رؤسای آن عمدتاً خود فراماسونر هستند، امّا سکوت سازمانهای فرهنگی اسلامی در سراسر جهان اسلام و از جمله ایران توجیه پذیر نیست.
مدیران سازمانهای مسئول میراث فرهنگی، در حالی از این موضوع مهم که به آیندة اسلام و ایران بستگی دارد، غفلت میورزند که از ردّ و نشان ستونهای تخت جمشید و لوحهای گلی برای لحظهای غفلت نمیورزند و سرمایههای بزرگی را صرف برگزاری نمایشگاهی از این آثار در ایران و اروپا میکنند و گاه رؤیای جشنهای بزرگ ملّی عید نوروز را در خرابههای پرسپولیس در سر میپرورند و همّت خود را مصروف آن میدارند. به قول شاعر من در این بحر تفکّر به کجا و تو کجایی؟
امّا از وجهی دیگر و مهمتر، پروژة 2012 م. که اینک «ایران اسلامی» را به دلیل رویکرد شیعی و ولاییاش از یک سو و «حرمین مکّه و مدینه» را از دیگر سو، چون یک سیبل در تیررس اهداف شیطانی خود قرار داده، به عنوان انتقامگیری شیطان از خدای ابراهیم و آل ابراهیم(ع) قابل شناسایی است. شجرة طیّبهای که غرس شد تا از طریق بنیاسماعیل و اوصیای پیامبر آخرالزّمان، دین جهانی و حکومت جهانی مستضعفان در عرصة زمین مستقر شود اعلام پادشاهی جهانی بنیاسرائیل، اینک مشروط به در هم پیچیدن طومار آیین ابراهیم خلیل الرّحمن و «بنیاسماعیل» شده است.
ظهور کبرای امام عصر(ع) به منزلة تحقّق طرح آسمانی استقرار شجرة طیّبهای است که با حضرت ابراهیم(ع) غرس شد تا در دولت کریمة آخرین فرزند این خانواده به برگ و بار بنشیند. ابراج البیت و پروژة ساختن شهرکی مسیحینشین در مکّه که به بهانة آشنا ساختن غیرمسلمانان با اسلام در حال شکلگیری است، اوّلاً؛
* جغرافیای حرم را در هم شکسته و این قلعة بزرگ فتح نشدنی را مورد تعرّض و تجاوز اجانب و غیرمسلمانان قرار میدهد. پایگاهی که تاکنون در تصرّف در نیامده و حتّی از آسمانش هیچ هواپیمایی امکان گذر ندارد تا چه رسد به اینکه غیرمسلمانان در آن سکنا گزینند یا جرئت دستاندازی به مسجدالحرام را پیدا کنند؛
* این برجها سایة خود را بر مسجدالحرام میافکنند و تمامی آداب، مناسک صرفاً معنوی و آسمانی را تحت الشّعاع خود قرار میدهد. تأثیرگذاری بر امواج و تشعشعات روحانی و معنوی مسجدالحرام و بیاثر ساختن یا حدّاقل تضعیف این تشعشعات از طریق ابلیسک شیطانی در زمرة دومین هدف پنهانی فراماسونری جهانی شیطانپرست قابل شناسایی است؛
* دستاندازی جنود ابلیسی در سالهایی که به ظهور میانجامد و وارد کردن خسارات بزرگ مادّی و معنوی به «انسانها و ادیان»، در گرو حذف موانع باز دارنده است؛
* حذف نمادهای بزرگ، مردان بزرگ و تحریف مناسک و آیینها، به تدریج همة سپرهای حفاظتی بشر را که مانع از نفوذ و دخالت جنود شیطانی است، از بین میبرد تا بشر در بیپناهی تمام آماج تیرهای مستقیم شیطانی و جنودش شود؛
* توسعة مراسم و مناسک شیطانپرستی و رواج فرقههای ضدّ دین و شیطانی، بر کشیدن نمادهای فراماسونری در اقصانقاط جهان اسلام و به ویژه در اطراف اماکن مذهبی، همة سپرهای حفاظتی را از بین برده یا حدّاقل از میدان تأثیر امواج روحانی آنها میکاهد و بشر را بیش از هر زمان در برابر جنود ابلیس بیپناه میسازد؛
این همه، بر میزان القای خطوات و الهامات و وسواس شیطانی که منشأ همة آلودگیها، گناهان و منکرات در انسان است، میافزاید.
ابتلای وحشتناک به غربزدگی مانع از درک این موضوع است. ابلیس و جنودش از طریق القا، الهام، وسوسه، تعریف و تزیین در مراحل اوّلیه انسان را برای انجام گناه تشویق میکنند، امّا در مراحل بالاتر با سلطه یافتن بر انسانها، از آنها به عنوان آلت فعل خود بهره میجویند. سلطة شیطان بر انسان با طیّ مراتبی اتّفاق میافتد تا آنجا که برخی از انسانها در عمل و نظر فرزند خواندة شیطان میشوند. از اینجا همة جوانان مسلمان جهان اسلام، مسلمانان عرب، فارس، ترک و سایر اقوام را برای مقابله با این دسیسهها فرا میخوانم. آنها میتوانند از طریق بمباران رسانهای موج تبلیغاتی وسیعی را برای متوقّف کردن پروژههای غیر رحمانی در سراسر جهان اسلام به راه بیندازند.
جوانان غیور عرب زبان در عربستان، یمن، عراق، لبنان و شبه قارّة هند از توانمندی ویژهای برای ایجاد این موج فرهنگی و رسانهای برخوردارند.
رایزنان فرهنگی را، در صورتی که از مادّه و تبصرههای اداری خلاص شوند، سفیرانی مکلّف میشناسم تا ضمن رصد کردن طرحها و توطئهها، همة اعتراض خود را در مجامع مذهبی، فرهنگی و حتّی سازمانهای بینالمللی اعلام و مواضع خود را آشکار سازند.